پتروزیت. با انواع پتروزیت آشنا شوید.


مترادف ها: عفونت/استئومیلیت استخوان تمپورال سنگی، آپیکیت پتروس، سندرم Gradenigo (یک تظاهرات سندرمی خاص پتروزیت)

پتروزیت عفونت و التهاب قسمت آپیکال استخوان تمپورال پتروس است. معمولاً از عوارض ماستوئیدیت چرکی است.

استخوان تمپورال پتروس با ماستوئید و سلول های هوای آن به هم پیوسته است. این حفره‌های هوای متعددی در درون خود دارد و این، همراه با مغز بسیار عروقی آن، به این معنی است که مستعد ابتلا به عفونت است که از گوش میانی به ماستوئید گسترش یافته است.

استخوان تمپورال پتروس مستقیماً با بافت‌های مهم عروقی و عصبی در حفره میانی جمجمه مرتبط است، بنابراین عفونت در این محل می‌تواند عواقب شدید و مخربی داشته باشد. نزدیکی گانگلیون Gasserian (از عصب V جمجمه)، عصب abducens (عصب VIth جمجمه)، شریان کاروتید و سینوس‌های وریدی دورال از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

عفونت اغلب به دلیل استرپتوکوک پنومونیه، هموفیلوس آنفولانزا، استافیلوکوک اورئوس یا سودوموناس spp و به دنبال انسداد سیستم سلولی هوا به دلیل التهاب یا سایر ضایعات استخوان تمپورال سنگی یا ماستوئید رخ می دهد. گاهی اوقات، سل ممکن است علت عفونت باشد، به ویژه زمانی که بیمار زیر ۲۰ سال سن دارد.[۱]

آنتی بیوتیک های موثر به این معنی است که این وضعیت بسیار کمتر از گذشته است. همچنین احتمال بروز عوارض آن بسیار کمتر است. با این حال، پتروزیت هنوز به ندرت رخ می دهد. آگاهی از وجود آن و سطوح مناسب سوء ظن به شرایط برای جلوگیری از آسیب شدید یا مرگ در افراد مبتلا ضروری است.[۲, ۳]

آمارهای اخیر قابل اعتمادی وجود ندارد. مطالعه پیامدهای پس از ماستوئیدیت، که ارقام پذیرش در بیمارستان بریتانیا در سال ۲۰۰۲ را ۸.۲ در هر ۱۰۰۰۰۰ نفر نشان داد، نشان داد که حدود ۷٪ از عوارض داخل جمجمه قابل توجهی رنج می‌بردند که زیر مجموعه کوچکی از آنها به دلیل پتروزیت بود.[۴] بنابراین، به نظر می رسد که یک عارضه نادر از یک نتیجه نسبتاً غیر معمول اوتیت میانی حاد باشد.

این بیماری ممکن است یک دوره حاد یا مزمن داشته باشد:

  • در شکل حاد، علائم ناشی از انسداد و افزایش فشار در سلول‌های هوای استخوان تمپورال به سرعت شروع می‌شود.
  • پتروزیت مزمن سیر کندتر را دنبال می کند و علائم تحریک داخل جمجمه ممکن است به آهستگی پس از یک دوره طولانی اتوره ظاهر شوند.

سه گانه کلاسیک علائم و نشانه های پتروزیت، که به عنوان سندرم Gradenigo شناخته می شود، عبارتند از:[۵]

  • اوتوره.
  • درد عمیق رترو-اوربیتال، درد صورت یا سردرد (تحریک عصب پنجم جمجمه، زیرا گانگلیون Gasserian در ارتباط نزدیک با راس سنگی قرار دارد).
  • فلج عصب جمجمه ای ششم (ابدوسنس) که منجر به فلج رکتوس جانبی یا ناتوانی در نگاه کردن به بیرون با یک چشم می شود (بیمار دوبینی را تجربه می کند).

با این حال، اکنون غیرمعمول است (به دلیل در دسترس بودن آنتی بیوتیک ها) که عفونت به سخت افزار سرایت کند و باعث فلج عصب ابدانسس شود، بنابراین در بیمارانی که از درد/سردرد عمیق و شدید صورت/رترو-اوربیتال شکایت دارند، باید به این بیماری مشکوک بود. با اوروئا سایر علائم/نشانه های مرتبط عبارتند از (به ترتیب تقریبی فراوانی):

  • اوتالژیا.
  • تب.
  • گیجی، اختلال هوشیاری یا کما.
  • سایر فلج های عصب جمجمه ای، به ویژه سه قلو، صورت و دهلیزی.
  • به ندرت، ممکن است علائم یا نشانه هایی از اختلال عملکرد ناشی از فلج عصب X جمجمه (تکلم بینی و سرفه گاوی) یا عصب نهم جمجمه (فلج شبه بولبار اما فقط در صورت وجود بیماری دوطرفه) وجود داشته باشد.

کمتر از نیمی از موارد در سری اصلی Gradenigo با سه گانه کامل ارائه شده است.

  • افیوژن آپکس پتروس بدون عفونت.
  • گرانولومای کلسترول در استخوان تمپورال سنگی.
  • کلستئاتوم در استخوان تمپورال سنگی.
  • مننژیوم روی استخوان تمپورال سنگی.
  • گسترش نوروم آکوستیک (شوانوما).
  • کارسینوم متاستاتیکی که بر استخوان تمپورال سنگی تأثیر می گذارد (محل متاستاتیک دیررس برای سرطان سینه، ریه، کلیه، پروستات و معده).
  • آنوریسم شریان کاروتید داخل حفره ای.
  • کیست های آراکنوئید راس سنگی.
  • هیستیوسیتوز سلول لانگرهانس (هیستوسیتوز X – نادر).
  • کندروما و کندروسارکوم استخوان تمپورال پتروس (بسیار نادر).
  • کوردوما استخوان تمپورال پتروس (تومور بسیار غیر معمول بقایای نوتوکوردال).
  • مایع ناشی از اتوره باید برای کشت و آزمایش حساسیت فرستاده شود – ترجیحاً قبل از تجویز آنتی بیوتیک.
  • مایع گوش میانی ممکن است با میرنگوتومی یا درناژ مستقیم در صورت سوراخ شدن پرده گوش برای کشت و تست حساسیت به دست آید.
  • FBC – ممکن است لکوسیتوز را نشان دهد.
  • سرعت رسوب گلبول قرمز (ESR) یا پروتئین واکنشی C (CRP) – ممکن است افزایش یابد.
  • U&E و گلوکز خون – ممکن است سرنخ هایی را در مورد علل زمینه ای افزایش حساسیت به عفونت – به عنوان مثال، دیابت، بیماری مزمن کلیوی یا سایر اختلالات متابولیک ارائه دهد.
  • CT/MRI و توموگرافی کامپیوتری با انتشار تک فوتون (SPECT) ممکن است برای ارائه تصاویر دقیق از استخوان تمپورال سنگی و نتیجه گیری در مورد ماهیت هر آسیب شناسی در آن منطقه، با تفسیر دقیق توسط یک رادیولوژیست با تجربه مناسب استفاده شوند.[۷]یافته های MRI نسبت به CT در تمایز بین عفونت و نئوپلازی برتری دارند.[۵]
  • اسکن استخوان رادیوایزوتوپ – افزایش جذب در رأس سنگی، به محلی سازی روند بیماری کمک می کند.[۵]
  • به ندرت، بیوپسی از راس سنگی ممکن است (از طریق مداخله جراحی مغز و اعصاب) انجام شود، جایی که علت آن نامشخص است.
  • شنوایی سنجی برای تعیین کمیت و نظارت بر هر گونه کم شنوایی مفید است.

از لحاظ تاریخی، انواع روش‌های جراحی مبتکرانه برای به دست آوردن و تخلیه این ناحیه بسیار دشوار در حفره جمجمه میانی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

فارماکولوژیک[۳]

مشاهده دقیق تحت کنترل رادیولوژیک با آنتی بیوتیک های داخل وریدی گاهی از جراحی جلوگیری می کند.

جراحی[۳]

مداخله جراحی ممکن است برای بیمارانی که علائم آنها به آنتی بیوتیک های مناسب پاسخ نمی دهد یا عوارض ناشی از عفونت ایجاد می کند – مانند نقص عصب جمجمه، تشکیل آبسه یا ترومبوز سینوس وریدی، ضروری باشد.

  • تعدادی از روش های جراحی توسعه یافته است. در اکثر بیماران، یک رویکرد ترانس ماستوئید اجازه می دهد تا سنگ از طریق استخوان تمپورال تخلیه شود. این شامل ماستوئیدکتومی کامل است.
  • برخی جراحان همچنین برای حفظ باز بودن مسیر زهکشی و جلوگیری از عود عفونت، درن را از محل عفونی به داخل ماستوئید یا هیپوتیمپانوم می‌گذارند.
  • گاهی اوقات، در مواردی که پاسخ به درمان ناکافی است یا دلیلی برای مشکوک شدن به یک علت جایگزین برای ضایعه راس سنگی وجود دارد، ممکن است مداخله جراحی پیچیده‌تری انجام شود.
  • فلج اعصاب جمجمه از جمله ناشنوایی حسی عصبی ± هدایتی.
  • تخریب و فرسایش استخوان.
  • ترومبوز سینوس وریدی دورال.
  • اسپاسم شریان کاروتید، انسداد، پارگی یا آمبولی سپتیک به مغز.
  • مننژیت یا انواع آبسه های داخل جمجمه ای.
  • آسیب مغزی و مرگ.

قبلا، پیش آگهی بسیار ضعیف بود و مرگ یک اتفاق رایج بود. به دلیل نادر بودن این بیماری، اطمینان از نتایج مدرن دشوار است:

  • چشم انداز مطمئناً در دوران آنتی بیوتیک بهبود یافته است و بیشتر گزارش های موردی درمان موفقیت آمیز با آنتی بیوتیک ± میرنگوتومی / جراحی بیشتر را توصیف می کنند.
  • با این حال، پیامدهای ناموفق یا موارد تشخیص داده نشده احتمال کمتری دارد که گزارش شوند، و احتمالا هنوز هم عوارض قابل توجهی با مرگ و میر در سطح پایین قابل توجه به دلیل این بیماری وجود دارد.
  • فلج اعصاب جمجمه معمولاً طی چند هفته پس از درمان آنتی بیوتیکی برطرف می شود.[۳]
  • کاهش قابل توجه شنوایی گاهی اوقات یک عواقب است و می تواند پیامد خاصی از جراحی ترانس لابیرنت یا ترانس حلزون باشد.[۸]

استفاده از آنتی‌بیوتیک‌های مناسب در موارد اوتیت میانی حاد (در مواردی که نشان داده می‌شوند) ممکن است به پیشگیری از تظاهرات مزمن ناشی از ماستوئیدیت تا حدی درمان شده کمک کند.



منبع